خدایا
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد .
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد .
چادرت را محکم بگیر ,تاریخ تکرار میشود…
شاید بیاید روزهایی که باید از کوچه های شام بُگذری …
و فرق تو با آنها این است که تو از پای درس کربلا آمده ای …
آری، چادری ها زهرائی نیستند اگر پهلوهاشان درد دین نداشته باشد…
وضو می گیری اما در همین حال اسراف میکنی
نماز می خوانی اما با برادرت قطع رابطه می کنی
روزه میگیری اما غیبت هم می کنی
صدقه می دهی اما منت میگذاری
بر پیامبر و آلش صلوات می فرستی اما بدخلقی می کنی
دست نگه دار بابا جان!
ثواب هایت را در کیسه سوراخ دار نریز…
“مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی“
دومین ماه پاییز را پشت سر می گذاریم
هوا گاهی ابری می شود وگاهی
بارانی وگاه وگاه وگاه
ولی چه کنم با این دلم که
همه اش هوایش ابریست و
گاه در راه بودن طوفانی را خبر میدهد
وگاه نم نم بارانش
روحم را نوازش میدهد
راستی میدانید همه این
طوفانها وگرفتگی دل شیعه برای چیست؟
وتوچه می پنداری انکه با
دلهای شیعه بازی میکند کیست؟
فقط حسین
وحسین وحسین