خدایا
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد .
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد .
آخرش جالب میشه!
به کلماتی که دفعات به کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:
(لطفا با دقت زیاد بخونید)
دنیا 115 / آخرت 115
ملائک 88 / شیطان 88
زندگی 145 / مرگ 145
سود 50 / زیان 50
ملت (مردم) 50 / پیامبران 50 •
ابلیس 11 / پناه جستن از شر ابلیس 11
مصیبت 75 / شکر 75
فریب خوردگان (گمراه شدگان) 17 مردگان (مردم مرده) 17
مسلمین 41 / جهاد 41
طلا 8 / زندگی راحت 8
جادو 60/ فتنه 60
زکات 32 / برکت 32
ذهن 49/ نور49
آرزو 8/ ترس 8
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) 18 / تبلیغ کردن 18
سختی 114 / صبر 114
محمد (صلوات الله علیه) 4 / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) 4
مرد 24 / زن 24
همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:
امام 12,نماز 5، ماه 12، روز 365
دریا 32، زمین (خشکی) 13
دریا + خشکی= 45
حالا 32 تقسیم بر 45 ضربدر 100 میشود: 71/111% (مساحت دریا)
و 13 تقسیم بر 45 ضربدر 100 میشود: 28/888% (مساحت خشکی)
دریا + خشکی = 100%
به غير از خداوند متعال چه كسي قادر به نوشتن همچين كتابي است؟؟؟
آیا میتوان چنین کتابی با این هندسه کلام را تحریف کرد؟
حجاب بیشتر به معنای حجب و حجاب ظاهر است یعنی پوشانیدن بدن از نگاه نامحرم. اما عفاف بیشتر به جنبۀ معنوی حجاب توجه دارد یعنی نگاهداری چشم، گوش و دل از تیرهای دشمنی به نام شهوت. لذا عفاف یعنی نوعی حجب و حجاب درونی و قلبی. پس وقتی میگویم حجاب میوۀ عفاف است یعنی زمانیکه دلت، چشمانت، گوشهایت و بالاخره نفست را پاک گردانی خودبخود حجاب در ظاهرت نیز ظهور میکند. عفت و پاکدامنی که داشته باشی خودت حجابت را رعایت میکنی حال حجاب چه ظاهری باشد چه باطنی.
و اینکه میگوییم عفاف ریشۀ حجاب است، یعنی وقتی حجاب ظاهرت را حفظ کنی خودبخود عفاف میشود صفت دائمی و ویژگی قلبی ات. حجاب ظاهرت که تامین شود حجاب درونت نیز شروع به رشد یافتن میکند. آنگاه نگاههایت، چشمهایت، گوشهایت و قلبت زهرایی میشود. آنگاه است که دلت زینبی میشود و در سخت ترین شرایط حاضر نمیشوی لحظه ای از حریم امن حجابت دور شوی.
وقتی معنی حجاب به قلب و ایمانت جلا بخشد، دیگر فرقی نمیکند که با پاهای خودت راه بروی یا با کمک صندلی چرخدار و عصا و واکر یا هر وسیله کمک توانبخشی دیگر. بارها دیده ام و شنیده ام که وقتی فرد معلولی روی حجابش تاکید میکند دیگران یا اطرافیان و خانواده میگویند که ای بابا سخت نگیر.. حالا کی به تو نگاه میکنه! و هیچ وقت معنای اینگونه حرفهای مبهم را نفهمیدم که یعنی چه که سخت نگیر..!؟
برخی اینکه تصور میکنند چون معلولیت داری پس از وظیفۀ سنگین و شرعی ات رها هستی!؟ واقعا چه کسی چنین فرایضی تعیین کرده؟ اتفاقا از نظر من چنین فردی با چنین شرایط سخت و ویژه ای، اتفاقا احساس وظیفۀ بیشتری میکند و باید هم احساس وظیفۀ بیشتر کند. وقتی با شرایط سخت جسمی و حرکتی و احیانا داشتن نوعی نقص جسمی، حجابت را رعایت کنی میدانی چه ارزشی دارد؟ میدانی چقدر روح و شخصیتت رشد میکند، به حرمت چادر خاکی مادر!
اینکه میگوییم حجاب! فقط مختص خانومها نیست بلکه اسلام عزیزمان همانگونه که به بانوان توصیه حجاب داشته است به حجاب مردان نیز توصیه های فراوانی داشته که بسیار راهگشا و حیاتی است. حجاب ظاهر، حجاب نگاه، حجاب چشم، گوش و حجاب دل و زبان.
امام خمینی(ره) پیامآور ارزشهای الهی درباره حجاب و عفاف میفرماید: «توجه داشته باشید حجابی که اسلام قرار داده است برای حفظ ارزشهای شماست. هرچه را که خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است که آن ارزشهای واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسههای شیطانی یا دستهای فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.»
پس در هر شرایطی که هستیم نباید خود را از وظایف شرعی و انسان ساز مستثنی بدانیم که چه بسا با وجود داشتن شرایط سخت تر، اجر و پاداش مان نیز والاتر است و به غیر از جنبۀ اجر و پاداش، جنبۀ انسان سازی و تاثیرات معنوی آن بسیار بالاتر و نتیجه بخش تر است.
انشالله در هر شرایطی که هستیم با توکل بر ذات اقدس الهی و با کمک گرفتن از مربیان حقیقی انسان که همانا قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام هستند، بتوانیم به درجات والای انسانیت و ایمان دست یابیم تا بالاخره برسیم به آنچه که لایقش هستیم و در نهایت رستگار شویم.
اگر چه عمر شریفه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از هجده سال تجاوز نکرد، اما در ابعاد مختلف زندگی می تواند الگوی مناسبی برای بانوان باشد.
از جمله موارد می توان در مورد حجاب ایشان الگو پذیری داشت. با توجه به منابع تاریخی، پیرامون حجاب حضرت، می توان مواردی را به شرح ذیل نام برد:
حضرت در امر حجاب بسیار مواظبت می نمودند، تا آنجا که در مقابل افراد نابینا هم بی مبالاتی نداشتند؛ مرد نابینایی وارد منزل ایشان شد. حضرت برخاستند و به اتاق دیگر رفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: دخترم! این مرد نابیناست.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: پدر اگر چه او مرا نمی بیند، ولی من که او را می بینم و او بوی من را استشمام می کند….
همچنین تا آنجایی که ضرورت نداشت، حضرت از خانه خارج نمی شدند. حتی زمانی هم که حضرت برای ایراد خطبه وارد مسجد شدند و برای احقاق حق و ابطال باطل سخنرانی کردند، در عین حفظ حریم و عفت بودند. حضرت امام حسن علیه السلام در کیفیت این حضور حضرت در جمع می فرمایند:
“مادرم روسری بر سر نمود و چارقد بلند خود را پوشید … در حال راه رفتن به گونه ای بود که لباسش به پا گیر می کرد (کنایه از این که پوشش کامل رعایت شده بود.) … او در میان زنان انصار از خانه خارج شد… همچون حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم با وقار و متانت حرکت می نمود…”
وجود این حالات بیان از اهتمام حضرت به مساله حجاب دارد. حضرت در توصیه ای به زنان می فرماید: “آنچه برای زنان نیکو است، آن است که مردان را نبینند و مردان هم ایشان را نبینند.” (به این معنی که تا موقعی که لزوم ندارد حضور در جمع مردان معنی ندارد.) لذا در جایی دیگر می فرمایند: “نزدیکترین حالت زن به خدا، موقعی است که در خانه بماند. ”
خلاصه این که توجه حضرت به حجاب تا لحظه مرگ هم ادامه داشت، لذا از کیفیت حمل بدن محترم شان به صورتی که آن موقع مرسوم بود ـ حمل بر تابوت بدون پوشش ابراز نگرانی کردند. لذا به همسر خود وصیت نمودند که تابوتی آماده کند، همان گونه که ملائکه شکل آن را به حضرت نشان داده بودند.
در قضیه فدک نیز شکل خاص حجاب حضرت زهرا را هنگام خروج از منزل این گونه توصیف نموده اند: حضرت زهرا (س) هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم به سر بستند و جلباب (چادر) را به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود به سوی مسجد حرکت کردند. (طبرسی الاحتجاج ج ۱ ص ۹۸)
قضیه فوق گویای آن است که حجاب و پوشش بیرون از منزل حضرت در مواجهه با نامحرمان دقیقا همان دو پوشش معروف بانوان در قرآن یعنی خمار (مقنعه) و جلباب(چادر) بوده است. بنابراین می توان این دو نوع حجاب و پوشش را حجاب و پوشش قرآنی و فاطمی دانست.