خدایا
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد .
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد .
الله نور السموات والارض…
از تو هوس نگاه دارد دل من
چشمی به در و به راه دارد دل من
تا کی به فراق تو صبوری؟…برگرد
آقا …بخدا گناه دارد دل من
پیوند: http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/Comment/index.aspx?pid=221668
آیا مشکل هالیوود، اسلام و مسلمانان است؟ به نظر می رسد فرار از سبک زندگی دینی و دین مدارانه در غرب عامل اصلی در تخریب چهره پیامبران الهی باشد. این مطلب سعی دارد تخریب سایر پیامبران الهی توسط هالیوود را بررسی کرده و برای اولین بار این مسئله را کدگشایی کند.
مشرق، مساله اهانت به اولیاء و پیامبران الهی و مقدسات ادیان توحیدی امری تازه و جدید نیست. اهانت، استهزاء و تکذیب سه شیوه رایج در میان اقوام سابق در مقابله با هدایت پیامبران بوده است. اهانت به پیامبران و دروغگو، ساحر، مجنون، قدرتطلب و سفیه و… خواندن آنان از جمله روشهای رایج در میان امتهای گمراه گذشته و دشمنان پیامبران بوده است.
در این بین رسانه های غربی به خصوص سینما و تلویزیون نقش توهین و تحریف رسالت پیامبران را عهده دار بوده و هر از گاهی مصادیقی از این كاركرد رسانهای در غرب و حتی داخل جهان اسلام دیده میشود.
تهیه فیلم های انحرافی مصائب مسیح (ع)، آخرین وسوسه های مسیح (ع)، مصاحبه با محمد (ص)، فتنه، ده فرمان و فیلم سراسر توهین آمیز “برائت از مسلمین” … همه و همه نشان از رویكرد انحرافی، سیاسی و شریعت زدای رسانه های غربی است.
در این نوشتار به گوشه ای از سناریوهای رسانهای و تصویرسازی غرب علیه پیامبران به خصوص نبی اكرم صلی الله علیه و آله و سلم اشاره خواهیم كرد.
وجود صحنه های طولانی شکنجه مسیح
یکی از تم های ثابت فیلم های هالیوودی است. گویا لذتی وصف ناشدنی در ایذای پیامبران وجود دارد.
هالیوود آیینه تمام عیار تفکر اومانیستی نسبت به پیامبران
در كنار اهانت دولت های غربی، صنعت هالیوود نیز در برهههای مختلف با كمك حامیان صهیونیست و ضد دین خود، تقریبا تمامی پیامبران اولوالعزم را زیر سۆال برده و با سناریوهای مختلف چه در قالب انیمیشن و چه در قالب فیلم سینمایی، اهانتهای مختلفی را نسبت به این فرستادگان الهی روا داشت است.
در واقع در اینگونه آثار تلاش شده است از آغاز با مخدوش کردن تاریخچه پیامبری، آنان را از سطح عالمان علوم الهی و مبلّغان شریعت به سطح انسانی عادی تنزّل دهند و بعد از القای این مقدمه، بنابر اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود روایتهای مختلفی نسبت به پیامبران الهی بیان داشته اند که از متن اصلی کتب مقدس دور بوده و حتی ضد آن بوده است. در یك فیلم شاهدیم که فرستاده خداوند انسانی نادان و جاهل قلمداد می شود، در فیلم دیگر رسول الهی در نقش یك نجار ساده و پیر قلمداد میشود، در جای دیگر با پیامبری هوس ران و شهوت پرست روبروییم و حتی ریشه خشونت و اعمال تروریستی از زندگی پیامبران نشأت می گیرد.
برخی فیلمهای توهین آمیز نسبت به پیامبران الهی
در فیلمهای ساخت آمریکا، ایتالیا و آلمان، زندگی و تاریخ پیامبران بیشتر از آنکه جنبهای واقعی داشته باشند بر محور تحریفات انجیل و یا تحریفات آگاهانه جهان سیاست ساخته شده و ویژگیهای شخصیتی و تاریخی پیامبران به وضوح دگرگون میگردند.
این فیلمها معمولاً دچار تحریفات و ویژگیهایی چون عدم برنامه تبلیغی پیامبران، سادهلوحی و عرفی بودن آنان و شبهه افکنی در نظام دینی آنان است. شخصیت پیامبرانی چون حضرت موسی، حضرت ابراهیم، حضرت ارمیای نبی و حضرت نوح دچار نوعی شکاکیت دکارتی و تردید دینی است. اگرچه مسأله زنان و ماجرای عشقهای زمینی نیز در این آثار خود بحث جداگانه و مفصلی را میطلبد؛ لکن آنچه در این فیلم ها به نظر مهم و انحرافی جلوه می کند، وجود نگاه تقدس زدا، شریعت زدا و غیرالهی معرفی کردن رسولان الهی است.
در فیلمهای ساخت آمریکا، ایتالیا و آلمان، زندگی و تاریخ پیامبران بیشتر از آنکه جنبهای واقعی داشته باشند بر محور تحریفات انجیل و یا تحریفات آگاهانه جهان سیاست ساخته شده و ویژگیهای شخصیتی و تاریخی پیامبران به وضوح دگرگون میگردند.
شخصیت پیامبران الهی در فیلمهای ساخت هالیوود و دنیای غرب کاملاً منطبق با دیدگاه اومانیستی امروز است و در آثار آمریکائی از حدّ و اندازه یک انسان معمولی فراتر نمیرود.
فیلم ده فرمان: (1956) The Ten Commandments
فیلم ده فرمان با دو نسخه متفاوت ساخته شده است اما هردو اثر با کارگردانی مشترک یک فیلمساز و هدفی مشخص تولید شده است،
در فیلم ده فرمان ساخته “سیسیل بی دمیل” موسی یك انسان است پس باید تمام آرزوها و كنشهای فردی یك انسان آن هم از نوع غربی را دارا باشد؛ موسای هالیوود در برابر فرعون تعظیم میكند و بر دست او بوسه میزند، او گرفتار عشق خواهرزاده فرعون شده، همچون دیگر انسانها مجذوب زیبایی او میگردد و بعدها دلباختة دختر بزرگ حضرت شعیب میشود؛ او از دختران شعیب روی نمیگرداند و حیای دینی ندارد چون یك انسان است و در حوزة مدركات، احساسات، جوشش عشق و تمنیات با دیگران تفاوتی ندارد، در واقع چرا خوشگذرانی نكند در حالی كه قلب و جسمش به این كار رضایت میدهند و مسلّماً بر طبق تفكر غربی حیا و ایمان مفاهیمی انتزاعیاند و موسی هم هنوز گرفتار شكاكیت خویش است.
نمایی از فیلم ده فرمان
پس هنوز معنویت و ایمان الهی بر او سایهگستر نگشته است. آنچه دنیای غرب به ویژه هالیوود، آشکارا از آن روی میگرداند وجود نیروی وحی و خواست الهی در پرورش یك انسان خارق العاده است كه عصمت و طهارت او موجب تعالیاش میگردد.
فیلم كتاب آفرینش نیز اثری مطرح ساخته “جان هیوستون” درباره پیامبران است كه زندگی حضرت آدم، حضرت حوا، حضرت نوح، حضرت لوط، حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق (علیهم السلام) را با قرائت"هالیوودی توراتی"نشان می دهد.
حضرت آدم در كتاب آفرینش تنها این ویژگی را دارد كه اولین انسان است، اما در اینكه او پیامبر نیز هست كاملاً تردید است. او مردی ساده و منفعل است كه با اولین وسوسه شیطان، سیب را از دست حوّا گرفته و میخورد و پس از تنزّل به سطح زمین، كشاورزی ساده میگردد. آدم با دیدن كشته شدن قابیل حتی واكنش احساسی یك انسان را نیز از خود بروز نمیدهد. آدم در این فیلم مظهر علم ربوبی نیست و چیزی بر تر از فرشتگان ندارد. او چهرة كشاورزی ساده و بیسواد را دارد كه در جهل و بیخبری به سر برده و تا حدی همچون اقوام اولیه «بربر» است. فیلمساز با این چهره پردازی و پرداخت شخصیتی غلط برای آدم با همان پیش فرضهای قبلی شخصیت حضرت نوح را نیز میكاود.
در واقع به عقیدة فیلمساز میان حضرت نوح و یك پیر مرد كشتیساز فرقی نیست و چیزی فراتر در شخصیت او یافت نمیشود، نوح یك پیامبر است، اما سۆال اینجاست كه او چگونه پیامبری است كه هیچگونه مۆمنی به دین خویش ندارد و حتی همسر و فرزندانش نیز با دیده تردید به او مینگرند و گاه اعمال او را انكار میكنند؛ در این فیلم حضرت نوح، روزی از خانه بیرون میآید و صدایی میشنود كه برای خودت و حیوانات یك كشتی نجات بساز اما از كجا معلوم كه شنیدن این نوا نوعی توهّم نبوده است؛ در فیلم کتاب آفرینش، نوح در برابر قوم خود هیچگونه نقش و تبشیر یا انذاری برعهده ندارد.
فیلم کتاب آفرینش
در این فیلم همچنین تحقیر عمدی حضرت اسماعیل جد بزرگ پیامبر اکرم (ص) پیداست، پس از تولد حضرت اسحاق که جد بنی اسرائیل محسوب می شود، جشن های مفصلی كه نوع به تصویر كشیدن
آن متناسب با شان حضرت ابراهیم نیست برگزار می شود و در مقابل حضرت هاجر و حضرت اسماعیل علیهما السلام تبعید شدگانی نمایش داده می شوند كه به دلیل اختلاف افكنی به صحرای حجاز تبعید شده اند.
فیلم ارمیای نبی: (Jeremiah (1998
ارمیای نبی ساخته “هری وینو” نیز با همین دیدگاه ساخته میشود، فیلم با این سۆال تقدیری آغاز میشود كه آیا ارمیا، انسانی برتر است؟ در واقع این فیلم به نحوی نمایان در تضاد با تمام مفاهیمی است كه در ادیان بزرگ الهی راجع به پیامبران آمده است؛ ارمیا انسانی ساده و معمولی است كه در بیابان سحر و جادو میكند و حرفهایی غیر عادی میزند. در واقع فیلم میخواهد بگوید او در سن پیامبری است و در حال پذیرش و القای وحی است اما پس از كاشت این اطلاعات، فیلمساز روی شخصیت ارمیا متمرکز می شود و مخاطب درمییابد كه او مردی ساده و شیفته پیامبری است نه پیامبر!!!
فیلم ارمیای نبی
در ادامه درمی یابیم که ارمیا نه تنها یك الگو و قهرمان توحیدی نیست، بلكه بشری است ترسو، فقیر و ساده تر از حدّ معمول كه وحی بر او نازل می شود، ولی او با شنیدن نوای الهی پا به فرار می گذارد و از پذیرش كلام وحیانی سر باز می زند…!
غرب و هالیوود به پیامبر مسیحیت هم رحم نمی کند
هالیوود و سینمای غرب، به دنبال نسخه ضد دینی و ترویج نگاه اومانیستی خود حتی شخصیت پیامبر مسیحیت را در حد یک انسان فرومایه زمینی تنزل می دهد و ذهن مخاطب را با نکات انحرافی نوازش داده و جهت دهی می کند.
فیلم آخرین وسوسه های مسیح: (The Last Temptation of Christ (1988
این فیلم که به کارگردانی “مارتین اسکورسیزی” ساخته شده است، شخصیت مسیح را به صورت شخصیتی دوگانه و معلق میان دنیا و آخرت به تصویر می کشد و ابعاد زمینی بودن و هوس ران بودن مسیح را بیش از بعد معنوی او نشان می دهد. نام فیلم از آنجا اقتباس شده است مسیح فریب شیطان را می خورد و با زن بدکاره ای همبستر می شود. صحنه های زننده ای که بدون هیچگونه محدودیتی برای مخاطبان تهیه شده است.
نمایی از فیلم آخرین وسوسه های مسیح
مسیح اسکورسیزی دارای دوگانگی خاصی است و این دوگانگی هم در محتوا و هم در فرم فیلم نمایش داده میشود. در این فیلم شاهد فردی هستیم که در عین دلبستن به خشونت یا رابطه جنسی با یک زن، تلاش میکنند برای ایجاد عدالت یا رستگاری زندگی کند و فدا شود(!) این فیلم حس دوگانهای در بیننده میآفرینند.
مسیح در آخرین وسوسه مسیح بین انسان و یا خدا بودن خود متلاطم است و از طرفی مکاشفات رحمانی او را به سوی فداء و تصلیب میکشاند و از طرفی وسوسههای شیطانی و زمینی او را به سوی قدرت و زن و دنیا میکشاند.
هالیوود صدای اعتراض مومنان مسیحی آمریکا را نیز درآورد.
تابلوهای “فریب ندهید” و “مسخره نکنید” در اعتراض به فیلم آخرین وسوسه های مسیح
هالیوود در محاصره!
عکسی از تجمع اعتراضی مسیحیان علیه هالیوود: صحنه های جنسی را حذف کنید
شخصیت مسیح در این فیلم کاملاً زمینی شده و بدون تقدس به نمایش درآمده است. انگار تقدسزدایی خود به یک بت جدید در هالیوود بدل گشته که حتی به مسیح هم رحم نمیشود؛ عیسای مجعول اسکورسیزی تمام تلاش خود را میکند تا خدا، مسئولیت پیامبری و فدا شدن را از دوشش بردارد و او راحت شود و به صلیب کشیده نشود ولی بالاخره میپذیرد و به تبشیر میپردازد ولی دینی صرفاً عشقی را تبلیغ میکند و نه دینی به همراه مبارزهای علیه ظلم و ستم رومیان و یهودیان؛ امّا شیطان حتی بر روی صلیب هم مسیح را رها نمیکند و به شکل فرشته نجات او ظاهر میشود و وی را از صلیب پایین آورده و با فریب میگوید: تو در امتحانت پیروز شدی و اکنون میتوانی با زن مورد علاقهات مریم مجدلیه (فاحشة توبه کرده) ازدواج کنی، مسیح نیز اسیر حیله ابلیس شده، و با معشوقهاش ازدواج میکند و بچهدار میشود.
بعد از پیر شدن در هنگام مرگ، یهودا بر بالینش حاضر شده و به او گلایه میکند که: من به خود قبولاندم که تو را لو دهم تا تو به صلیب کشیده شوی (و مسیحیان به رستگاری برسند)، ولی تو اسیر شیطان شدی و زندگی معمولی و ازدواج را برگزیدی. در اینجا مسیح متوجه فریب شیطان شده و از خدا میخواهد که او را بر روی صلیب برگرداند تا فدای گناهان بشر شود و چنین میشود و مسیح بر روی صلیب فریاد میزند: “مأموریت من انجام شد”
اعتراض مسیحیان به آیین گشایش فیلم آخرین وسوسه های مسیح در سان فرانسیسکومحتوای دست نوشته معترضان: غول های رسانه ای (یهودیان) از مسیح متنفر هستند
فیلم کد داوینچی: (2006) The Da Vinci Code
این فیلم به کارگردانی"ران هاوارد"، داستان دختری است که بنابر داستان فیلم، از نوادگان و نتیجه ارتباط میان مسیح ادعا شده هالیوود با مریم مجدلیه است که توسط محافظان معبد صهیون تا آن زمان پنهان نگه داشته شده است.
نوه ادعایی عیسی (ع) که از ترس کشته شدن توسط کلیسا،نسل در نسل توسط محافظان معبد صهیون زنده و سالم نگه داشته شده است
در این فیلم ادعا می شود کلیسا قصد داشته تصویری مقدس و روحانی از مسیح ارائه دهد و برای همین از افشای وجود این دختر در هراس بوده است. دختری که اثبات کننده دین زمینی و زندگی شهوانی پیامبر خداست.
ماجرای داستان حول یک تئوری خاص در مورد تاریخ مسیحیت میگردد که پیش از این نیز در موردش صحبت شده است و تاریخدانانی با آن موافقند. کتاب"خون مقدس، جام مقدس” منبع اصلی برای این تئوریها بوده است. طبق این تئوری عیسی مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده است و صاحب فرزند شده است و کلیسای کاتولیک و واتیکان با اطلاع از این قضایا قصد در پنهان کردن آنها داشتهاند. در ضمن “جام مقدس” نه یک شیئی بلکه خود مریم مجدلیه است.
آنچه در این فیلم زیر سۆال می رود، اعتراف فیلم به عمل اشتباه حضرت مسیح علیه السلام بر اساس تحریفات تاریخی است و بدتر آنکه ادعا می شود کلیسا برای اینکه اشتباه مسیح فاش نشود، تمامی بچه های تازه متولد شده را کشته تا این مسئله عیان نشود.
یکی دیگر از سناریوهای غرب و هالیوود علیه شخصیت پیامبر اکرم (ص)، بحث خشن نشان دادن پیامبر و مسلمانان است که در فیلم موهن به برائت از مسلمانان ساخته شده توسط سام باسیل یهودی به وضوح دیده می شود.
سناریوهای هالیوود برای تصویرسازی و اهانت به پیامبر اکرم (ص)
فارغ از سناریوها و تفکر لیبرال دموکراسی و اومانیستی غرب و هالیوود به مقوله دین و عالم وحی، قرار گرفتن همه جانبه غرب علیه دین مبین اسلام، به تنهایی یکی از عوامل زنده ماندن مکتب اومانیستی لیبرال دموکراسی است.
تفکرغربی بواسطه نفی دیگران قادر به احیای معلق خود است و در این بین، بعد از جنگ جهانی اول و دوم و تغییرات در هندسه سیاسی جهان، کمونیسم به عنوان اولین خطر جهان در ذهن افکار عمومی به شمار می رفت و رسانه های غربی به خصوص هالیوود به خوبی این هدف را تشخیص داده و برای آن تلاش کردند، لکن بعد از فروپاشی شوروی و ایجاد خلا برای غرب در معرفی خود به دیگران بواسطه نفی رقیب، این بار و برای آخرین بار، دین مبین اسلام و خطر اسلامگرایی افراطی و یا به زعم غرب و هالیوود اسلام بنیادگرا بود که می بایست به عنوان دشمن بشریت و غرب معرفی شود و این پروژه با حوادث یازده سپتامبر وارد فاز عملیاتی شد و واژه “جنگ با ترور” و یا “مقابله با تروریسم” به افکار عمومی جهان به خصوص شهروند غربی مخابره و ایجاد شد.
در این بین بعد از حادثه یازده سپتامبر، هرازگاهی به بهانه سالگرد این حادثه ساختگی توسط دولتمردان آمریکا و صهیونیزم جهانی، اهانت هایی به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) دیده می شود، پروژه کاریکاتورهای دانمارکی، پروژه ساخت فیلم فتنه توسط کارگردان هلندی، آتش زدن قرآن توسط کشیش مسیحی آمریکایی و آخرین اهانت و بی سابقه ترین آن ساخت فیلم موهن “Innocence Of Muslims"، همه و همه نشان از پروژه ای حساب شده برای مقابله با گسترش دین مبین اسلام و مسلمین جهان است.
نمایی از فیلم موهن برائت از مسلمین
در این بین سناریوهای رسانه ای غرب به خصوص هالیوود علیه شخصیت پیامبر اکرم (ص) نیز دارای ابعاد مختلفی است که به آن اشاره می شود.
یکی از سناریوهای پیگیری شده توسط غرب، عرفی نشان دادن پیامبر اکرم (ص) است، هالیوود همواره به دنبال تقدس زدایی و یا به عبارتی شریعت زدایی از پیامبر اسلام است، غرب در فیلم موهن و جدید خود به نام “برائت از مسلمین” به کارگردانی “سام باسیل” یهودی عملا این پروژه را به اجرا گذاشته و بازیگری را بدون پنهان کردن تصویرش به جای پیامبر عظیم الشان اسلام قرار داده است.
با نگاه جریان شناسانه به سینمای هالیوود، فیلم محمد رسول الله اگرچه در نوع خود فیلم مثبتی قلمداد می¬شود لکن در این فیلم پروژه عرفی کردن و تقدس زدایی از پیامبر اکرم (ص) کلید خورد.
در این فیلم اگرچه به زندگی پیامبر اشاره دارد، لکن هیچ تمرکزی بر چهره نورانی و معنوی پیامبر نشده است، هیچ بعدی از ابعاد عبادی پیامبر به مخاطب عرضه نشده است و تنها به جنگ ها و نبردهای پیامبر تا فتح مکه اشاره می کند و خبری از زندگی معنوی پیامبر اکرم (ص) نیست، از سوی دیگر، حامیان این فیلم به دنبال پروژه عرفی کردن چهره پیامبر اکرم (ص) در این فیلم بودند که با مخالفت گسترده از سوی علمای جهان اسلام مواجه شدند.
از دیگر سناریوهای غربی و هالیوودی برای مقابله با اسلام و پیامبر اکرم (ص)، بحث پنهان نگه داشتن و نپرداختن به مسلمات تاریخی است که ما بین اهل سنت و تشیع مورد توافق است، به عنوان مثال عدم پرداختن به نقش بی بدیل حضرت امیرالمۆمنین علی علیه السلام در دوران صدر اسلام و بزرگ کردن دیگر شخصیت ها به صورت غیر واقعی یکی از تحریفاتی است که در این فیلم دیده می شود و یا در فیلم فتنه که اسلام را به نوان نماد خشونت و تروریزم معرفی می کند همین سناریو دنبال می شود.
یکی دیگر از سناریوهای غرب و هالیوود علیه شخصیت پیامبر اکرم (ص)، بحث خشن نشان دادن پیامبر و مسلمانان است که در فیلم موهن به برائت از مسلمانان ساخته شده توسط سام باسیل یهودی به وضوح دیده می شود.
این فیلم با صحنههایی از حملات گروههای تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز میشود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله میکنند و با حمله ناجوانمردانه به همسر وی، مغازه اش را ویران می کنند؛ اما پلیس مصر تنها نظاره گر این حادثه است.
نمایی از فیلم برائت از مسلمین
فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش صحنه های مبتذل، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، دین اسلام به عنوان “سرطان” و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می¬دهد.
یکی دیگر از سناریوهای غربی و هالیوودی علیه پیامبر عظیم الشان اسلام، تحریف سیما و زندگی پیامبر اکرم (ص) در میان مردم است به نوعی که هالیوود و غرب به مانند فیلم آخرین وسوسه های مسیح، به دنبال هوس ران معرفی کردن و زمینی جلوه دادن پیامبر اسلام هستند.
فیلم موهن برائت از مسلمین آخرین و جدیدترین تصویرسازی موهن غرب علیه پیامبر اکرم (ص) است که ایشان را فردی هوس ران، ضعیف النفس و ساده نشان می دهد.
در تصویر سازی دیگری به کارگردانی احسان فرجامی از هلند، فیلمی ده دقیقه به نام مصاحبه با محمد، بر روی خروجی رسانه ها قرار گرفت که گفتگویی میان فرجامی و پیامبر اکرم (ص) است.
بعد از حادثه یازده سپتامبر، هرازگاهی به بهانه سالگرد این حادثه ساختگی توسط دولتمردان آمریکا و صهیونیزم جهانی، اهانت هایی به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) دیده می شود، پروژه کاریکاتورهای دانمارکی، پروژه ساخت فیلم فتنه توسط کارگردان هلندی، آتش زدن قرآن توسط کشیش مسیحی آمریکایی و آخرین اهانت و بی سابقه ترین آن ساخت فیلم موهن “Innocence Of Muslims"، همه و همه نشان از پروژه ای حساب شده برای مقابله با گسترش دین مبین اسلام و مسلمین جهان است.
مصاحبه در مورد دوران کودکی حضرت محمد(ص) و والدینش آغاز میشود و به همسران متعدد وی میرسد؛در این مصاحبه، گرچه احسان جامی با كمال وقاحت و پررویی حضرت محمد را در مورد برخی آیات به چالش میکشد، اما در واقع سعی میکند که نشان دهد که ایشان در حال تغییر و وفق دادن خود با شرایط “نوین” است.
در این فیلم، حضرت محمد معتدل و مدرن نمایش داده میشود. در این مصاحبه آن حضرت رهروانش را به اعتدال فرا میخواند و از آنها میخواهد که به مخالفین اسلام حمله نکنند.
نتیجه گیری:
آنچه در رسانه های غربی و هالیوودی علیه سیما و واقعیت دین مبین اسلام و پیامبر عظیم الشأنش دیده می شود چیزی جز مبارزه باطل علیه حق و حقیقت نیست، جهان کفر به خصوص سران غربی با احساس عدم مقابله و عدم توانایی برای شکست اسلام و گسترش مکتب اومانیستی لیبرال دموکراسی، هرازگاهی برای ایجاد موج و اختلاف افکنی میان مسلمانان و همچنین منفی کردن جلوه اسلام میان مسیحیان و مردم غرب، با استفاده از تکنیک های رسانه ای اقداماتی انجام می دهد که بنابر فرمایش خداوند: وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاكِرِین (54 - آل عمران)، نتیجه عکس و خلاف اهداف خود را می گیرند.
شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد …
یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید …
دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت …
سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد …
چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد …
” … یا مهدی …”
دوریت درد بی درمان است …
امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است …
آیت الله بهجت (ره) فرمود:
هر وقت نیمه شب بی اختیار بیدار شدید، سریع نخوابید.
چون ملکی به اذن خدا شما رو بیدار کرده
تا با خدا هم صحبت بشی …
اگه خیلی برات سخته بیدار شدن،
لااقل بلند شو بهشون سلام کن، بعد دوباره بخواب …